خلاصه داستان: در سال 1978، بوهمی، زندانی جوانی که در زندان مرکزی صوفیه خدمت میکند، اگر خدمهای را جمعآوری کند تا در حین کار در کارخانه کرمیکوفتسی تولید را دو برابر کند، فرصتی برای کوتاهتر شدن حکم خود را دارد. او تیمی متشکل از هچت، یک قاتل دوگانه وحشتناک، جنایتکار مشکل ساز سوزن، معلم مسن و کراسی کولی را تشکیل می دهد.